تو ای مادرِ زمین،
تو ای سپیدهی صبح، و شما ای کوهها!
از چه رو شما زیبایید؟ من نمیتوانم دوستتان بدارم.
و تو ای چشم درخشان کیهان،
که بر همگان باز میشوی
و همگان را شور و شادی میبخشی،
تو در دل من نمیآویزی.
و شما، ای صخرههایی که بر لب پرتگاه مهیبتان ایستادهام،
و از بلندای آن
کاجهای تنومند کنار سیلاب زیر پایم را
چون بوتههایی خرد میبینم.
اکنون که تنها یک خیز، یک تکان،
و حتا یک نفس،
سینهام را به سینهی سنگی درههایتان خواهد فشرد
تا جاودانه در آغوشتان بیارامم،
چرا درنگ کنم؟
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | جیبی |
تعداد صفحه | 140 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 2 |
تاریخ چاپ | 1397 |
موضوع | نمایشنامه |
شابک | 978-964-185-477-7 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.