آنها در روز پیروزی به من برخوردند و از اخبار بسیار مؤثق دریافتهام که ایشان دانشی فراتر از دانش بشری دارند. آنگاه که در آتش شوق پرسشهای بیشتر میسوختم، آنان با هوا درآمیختند و بیهوا در آن گریختند. همچنان که این ماجرا هوش از سرم ربوده بود، پیکهای پادشاه پیدرپی رسیدند و همگی امارت کودور را بر من تبریک گفتند، به همان عنوانی که پیش از آن خواهران جادوگر مرا خوانده بودند و باز، با اشاره به آنچه خواهد آمد، گفته بودند که: «مبارک باد بر تو که شاه خواهی شد!» اندیشیدم که شایسته است این را با تو در میان بگذارم (که عزیزترین شریکم در بزرگی هستی) تا مگر به سبب بیخبری از بزرگیای که نویدت دادهاند، از شادمانی آن بیبهره نمانی. این راز را در سینه نگه دار و بدرود.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 181 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | علیرضا مهدی پور |
ناشر | |
نوبت چاپ | 7 |
تاریخ چاپ | 1402 |
موضوع | نمایشنامه |
شابک | 9786002298980 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.