یک روز موتسارت برایم آهنگی فرستاد. آن آهنگ زندگی ام را عوض کرد. از آن زمان، گاه گاه برایش می نویسم.
هر وقت بخواهد جوابم را می دهد و همیشه شگفت آور و وجدآور است.
حالا دیگر فریادش نمی زنم بلکه به آرامی می گویم: موتسارت دوستت دارم. وقتی می گویم موتسارت فقط نامت را نمی گویم. منظورم آسمان، ابرها، لبخند یک کودک، چشمهای گربهها و صورت عزیزانم است. نامت نشانی شده از همه چیزهایی که لایق دوست داشتناند و تحسین شدن و به دیده اعجاب نگریستن. چیزهایی که قلب را سرشار میکنند و به درد میآورند، همه زیبایی های جهان.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 104 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 1 |
تاریخ چاپ | 1398 |
موضوع | داستان خارجی |
شابک | 9786003263710 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.