«صبح یک روز از ماه اوت 1946، مردی سوار بر الاغ وارد مونتهپوچو شد. بینی صاف و دراز و چشمهای مشکی داشت با چهرهای نجیبانه. جوان بود؛ شاید بیست و پنج ساله. ولی چهرۀ کشیده و لاغرش قیافهای جدی به او میداد که سنش را بیشتر مینمود. سالخوردههای دهکده به یاد لوچیانو ماسکالزونه افتادند. مرد ناشناس هم با همان گامهای آهسته سرنوشت وارد دهکده شد…»
لوران گوده با این کتاب جایزۀ گنکور فرانسه را در سال 2004 از آن خود کرد. او در این رمان سرگذشت چند نسل از دودمانی را بازگو میکند که بس مصیبتها دیده و رنجها کشیدهاند و در عین شرارت و تندخویی، شرافتمند، زحمتکش و یار و یاور هم بودهاند. نویسنده میتوانست تاریخچۀ زندگی این خانواده را در چند جلد بنویسد اما گوده شیفتۀ ایجاز است و به بیان آنچه مهم و ضروری است، بسنده میکند.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 264 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 1 |
تاریخ چاپ | 1392 |
موضوع | رمان خارجی |
شابک | 2 – 95 – 5733 – 600 - 978 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.